اصغر که نسیم عشق مویش بوسید
خورشید ولایت سر و رویش بوسید
می خواست حسین تا ببوسد لب او
تیر آمد و زودتر گلویش بوسید
دگر با من نمانده طاقت و تاب
به بیداری چه محرومم ز وصلش
میسر كن به من رویش تو در خواب
در عزای شه دین کرببلا می لرزد
نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد
گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش
کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد
شکست در گلو بغض سوزان من
وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین
هر ماه در عزای تو، ماه محرّم است
هرجا بود به یاد غمت کربلا حسین
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی ؟
حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید
وعدهگاه وصل جانان، قبله گاه اهل دل
کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید
عشقی به حسین عشق زینب نشود
این عشق جدا ز شیعه یارب نشود
در روز و شبی که من نگریم ز غمش
آن شام سحر و آن سحرم شب نشود
از مردم گمراه جهان راه نجویید
این است در این قبیله آیین ، این است
زاین روست که بی سوار برمی گردد
اسب تو که زین و یال آن خونین است…
به دل جز تو تمنایی ندارم یا حسین جان
خدا داند كه در بازار عشقت
به جز جان هیچ كالایی ندارم یا حسین جانآقا سلام برغزل اشک ماتمت
بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو
پرمی کشید دل به هوای محرّمت…
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید
نزدیکترین راه به الله حسین است
محرم شد از غم نگاهم گرفت
به سوزانترین اشک، آهم گرفت
شکست در گلو بغض سوزان من
و عطر حسین روح و جانم گرفت
نظرات شما عزیزان: